- ۵ نظر
- ۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۴۶
این هفته [از8 می یا 18 اردیبهشت] هفته بزرگداشت صلیب سرخ جهانی و هلال احمر است.
پس از عرض خسته نباشید و دست مریزاد به همه ی ناجیان هلال احمر، نمیدانم چرا به یاد بزرگ ناجی عالم-هلال احمد[ص]-حضرت بقیه الله[عج] افتادم،ومیخواهم این مناسبت را به مناسبتی بس عظیم تر در آینده گره بزنم:
پس از جنگ عثمانی ها و روسیه در سال 1876میلادی برای اولین بار توسط عثمانی ها به جای آرم صلیب سرخ از آرم هلال احمر استفاده شد.که به طبع کشورهایاسلامی دیگر نیز هلال احمر را جایگزین صلیب سرخ کردند.
به امید روزی خواهم ماند که "هلال احمد[ص]"آمده و جای هلال احمر را نیز بگیرد.
امروزه وقتی بینوایی در مذیقه و سختی است، آنسان که پریشان و مضطر ناله زده و کمک میخواهد،ناخواسته به انتظار جوانان برومند هلال احمر است تا از او دستگیری کنند.
میتوان حدس زد که در این لحظات وقتی ناجیانی با لباس مقدس سرخ و سفید این جمعیت رخ مینمایانند،چه حس خوبی به آن آسیب دیده دست میدهد.
مولای ما...
هر هفته در ندبه میخوانیم: این مولف شمل الصلاح و الرضا-کجاست آن مصلح امورعالم که پریشانیهای خلق را اصلاح ودلها را خشنود میسازد- یا در فرازی دیگر از این دعا میخوانیم: این المضطرالذی یجاب اذا دعی- کجاست آنکه دعای خلق پریشان و مضطر را اجابت میکند.
آری... تو ماه پیغمبری-هلال احمد- که روزی پاسخ ندای مظلومان در ماندگان عالم را خواهی داد و جهان را پر از عدل و داد خواهی کرد.
آری تو کشتی نجاتی و ما غریق گمراهی.
بشنو که در مانده و عاجزانه تورا خوانده و مدد میجوییم،
ای بهترین ناجی دنیا،ای هلال احمد[عج]...
"به مناسبت شهادت پاسدار رشیداسلام شهید امیررضا علیزاده"
پس از گذشت هزارو سیصدو اندی سال از حادثه ی عاشورا ، همچنان انسانهایی سفاک هستند که در عصر حاضرهم "آب" را به روی مسلمین میبندند ،"گوشواره از گوش دخترکان کشیده"،جلوی چشم آنها پدر و برادرانشان را "عربا عربا" کرده، خانه هایشان را به "آتش"میکشند ،جلوی دیدگان پدر ومادر "قنداقه فرزندانشان را غرق خون میکنند"اهل بیت مسلمانان را به "قل و زنجیر" میکشند.
آری ،خوب اگر گوش دهی همچنان صدای "هل من ناصر..."بلند است
فرقی نمیکند،فلسطین،میانمار،سوریه یا هر کجای دیگر، همه ی زمین ها کربلاست-کل ارض کربلا-
10محرم سال 61 هجری یا 10 اردیبهشت 1392 شمسی[روز شهادت شهید علیزاده] یا 10 اردیبهشت 1393 شمسی[تاریخ فعلی]
همه ی روز ها عاشوراست-کل یوما عاشورا-
والبته سالهاست که زیارت عاشورا میخوانیم،"بابی انت وامی-ای پدر و مادرم به فدایت-"میگوییم،کوفه وکوفی را لعن ونفرین میکنیم که چرا خوف جان و ثروت وخانه و کاشانه و پدر و مادر پیر، و زن و فرزندان کرده و عاشورایی نشدند...
همیشه اینگونه بوده است.هزاران نفر در غدیر بیعت کردند،اما...
با حسن ابن علی به میدان جنگ رهسپار میشوند اما...
18 هزار نامه برای دعوت از حسین ابن علی می فرستند اما در کارزار عاشورا که بحث گذشت از جان و... مطرح است فقط 72 مرد باقی میمانند.واینجاست که به جمله ی شهید چمران میرسیم:وقتی شیپور جنگ نواخته میشود،مرد از نامرد شناخته میشود.
و اما برادر پاسدار شهید امیر رضا علیزاده از خطه گیلان یکی از عاشورائیانیست که به صدای "هل من ناصر"مظلومان پاسخ گفته تا پس از پیمودن کیلومتر ها دورتر از زادگاه سبزش،در مسیری سرخ رنگ، عروج ملکوتی خود را در کربلای شامات-سوریه- بیابد و حسینی شود.
او باشهادتش به همه ی ما ثابت کرد که هنوز هم به جای خوردن غصه ی مادیات ودر گیر حواشی وسیاست بازی شدن ها میتوان به قافله ی کربلا رسید.اگر به جای هزار بار خواندن روزنامه ای زیارت عاشورا، یک بار آن را بفهمیم و عمل کنیم تا زن و فرزند و پدر و مادر و جان ومال و هیچ چیز دیگر مارا از وصول بدانچه که برای آن پا به این گیتی گذاشته ایم باز ندارد.
خداوندا به حق علیزاده ها و اربابشان حضرت اباعبدالله قدرت دل کندن از همه ی متعلقات این کره ی خاکی را به ما نیز عنایت بفرما و ما را به دوستان شهیدمان برسان.آمین
فرازی از وصیت شهید امیررضا علیزاده :
برادران و خواهران عزیزم
شما را توصیه میکنم تا
در حفظ و گسترش حق و حق طلبی کوشش کنید.
به حرف افراد بی هویت و معلوم الحال و
بعضاً گرگهای در لباس میش گوش ندهید و تحت تاثیر قرار نگیرید.
سعی کنید مباحث
مهم و مطرح روز را بررسی کنید و پس از شناخت کامل از زوایای مختلف آن، به دفاع یا
رد آن بپردازید.
سعی کنید حزب الله باشید و حزب الله باقی بمانید و نه حزب باد
که در مواجهه با حزب الشیطان دچار از هم گسیختگی روحی، روانی و فکری می شوند و در
کلام و عمل همراه آنها می شوند.
روحش شاد راهش پر رهرو باد
پس از گذشت سالها[سال59] از حادثه شکست عبرت آموز کماندوهای آمریکایی در صحرای طبس،دکتر حسن عباسی در تاریخ 91/12/10 طی مطالبی تأمل برانگیز در برنامه زنده تلویزیونی دیروز ،امروز ،فردا برای اولین بار اعلام کرد که شکست عملیات موصوم به پنجه ی عقاب آمریکا فقط به خاطر طوفان شن نبوده، بلکه آمریکایی ها هم بر موجی که ما به راه انداختیم[طوفان شن] سوار شدند تا توجیه بهتری برای این آبروریزی تاریخی داشته باشند.
وی خاطر نشان کرد که پس از مدتی تحقیق در سال 1370 به نتیجه ای غیر از آنچه تا کنون گفته شده رسیدیم والبته خود آنها در کتابهایی نظیر «رازها»،«دلتا بکویس»و«بحران» به این قضیه اشاره کرده اند که در نقشه عملیات قرار بر این بوده تا پس از پایان کار ، پیش از فرار 8 هلی کوپتر در همانجا منهدم شوند و از این روفرمانده سپاه تفنگداران دریایی آمریکا هلی کوپتر های کهنه واسقاطی را به این ماموریت فرستاده بود.که یکی بین راه ودر اطراف کرمان مجبور به فرود اضطراری شده و یکی دیگر از آنها در صحرای طبس دچار نقص فنی شده تا نهایتا آن حادثه واقع شود.
در هر صورت چه در طوفان شنی -که علی رغم گزارش هواشناسان در تاریخ مقرر که آسمانی آرام و مهتابی را درآن شب طبس پیش بینی کرده بودند -وچه حماقت ابلحانه ی فرماندهان و طراحان عملیات که تجهیزات قدیمی و فاقد آمادگی لازم را مامور کرده بودند -که البته خود این گواهی بر این مدعاست: "خدا دشمنانش را از احمق ها قرار داده"-، مصداق آیه ی 10 سوره فتح [...یدالله فوق ایدیهم] میباشد.
ویقینا نه فقط سال59 در طبس، بلکه در هر زمان و هر مکان اعم از ایران ،فلسطین،لبنان،سوریه و هرجای دیگر که ملتی متحد و یکدل شوند و با گوش جان بندای پیر و مرادشان گوش داده و لبیک بگویند و با خدا معامله کرده و در این راه از چیزی فرو گذار نباشند، از غیب هم که شده خداوند منان کید دشمنان را به خودشان برگردانده و وعده خود را محقق خواهد کرد که پیروزی نهایی از آن چنین ملتیست.فان حزب الله هم الغالبون
وباز هم جمعه...
دلم گرفته است آقاجان...
آخر میدانی؟به یاد هفته ی پیش افتادم که تیم داماش سقوط کرد.وبدتر آنکه نه پرسپولیس قهرمان شد و نه استقلال.چقدر گریستیم [فلیبک الباکون-باید بگریند گریه کنندگان]چقدر شیون کردیم [فلیندب النادبون-باید شیون کنند شیون کننگان].
مولای من...
کل روزهای هفته را برای رسیدن به جمعه شمرده ام چون قرار گذاشته ایم برای تسلای دلمان به ماهیگیری برویم. انتظار اگرچه سخت است اما حس قشنگی دارد. دست و رویم را شستم و رو به تلویزیون نشسته و آنقدراین کانال و آن کانال زدم تا خواب بر من چیره نشود.سپس به سراغ کتاب رمان رفتم ومدتی را مطالعه کردم.از شوق تا قبل از اذان صبح خوابم نبرد.وقتی ازخواب پریدم کمی دیرشده بود.نماز را که میشود قضایش را خواند ماهی هامتتظر بودند.لحظه موعود فرا رسید. خیلی لذت بخش بود مولا جان...باورنمیکنی که چه ماهی های بزرگی صید کردیم.دلم برایشان سوخت.حالا هم لحظه شماری میکنم تا که ظهر فرا رسد.این هفته هم مثل هفته های دیگر نماز جمعه تعطیل است آخر قرار است نهار ماهی شکم پر بخوریم.
خب...عزیز زهرا[س] اگر کار نداری بروم کمی استراحت کنم تا موقع دیدن سریال ستایش خواب آلود نباشم.
سرتان به سلامت...فقط...
ببخشید که جمعه دلگیر است اما نه برای نبودنتان...
گریستم و شیون کردم...اما نه از فراق شما...
کل روزهای هفته را شمردم اما نه برای شما...
شب زنده داری کردم دست و صورتم را شستم ولی وضو نگرفتم
رو به تلویزیون ایستادم نه قبله
رمان خواندم نه قرآن
صبح جمعه تسلای دلم تفریح است نه ندبه خوانی
لحظه ی موعودم رسید نه با شما...
لذت بردم بدون شما...
دلم سوخت نه به خاطر شما...
انتظار کشیدم نه برای شما...
خلاصه عذر میخواهم که: «همه چیز مهم است الا شما...»